●▪·˙ Tekken ●▪·˙

اینم اخرش.نمیدوتم چی میشه




شائویو و چون لی



















 

شخصیت های دوست داشتنی تیکن روی موتور  !!!!!!!                                                  ناگفته نمونه لقب هورانگBOB است .مخفف boy on bikeیعنی پسر موتور                                             سوار                                      

کاشکی ماهم ازاین اتوبوسا داشتیم

سلام.اینم بازی هایی که جین  کازاما در انها بوده
 

 تکن 3 (1997)

 تکن چالنج کارت (1999)

 تیکن تگ تورنمنت (1999)

 تکن پیشرفته (2001)

 تکن 4 (2001)

 تکن 5 (2004)

 تکن 6 (2007)

 تیکن تگ تورنمنت 2 (2011)

3D نخست نسخه (2012)

 انقلاب تکن ( 2013)

دیگرحضور ها :

انیمشن تیکن موشن پیکچرز (1997)

 Namco در X کپکام (2005)

 تکن (2010 فیلم ) (2010)

 تکن : انتقام خون (2011)

 بازی Street Fighter X تکن (2012)

 پروژه X منطقه (2012)

)

(این یکی در حال ساخت است اما حضور جین قطعی شده) تکن X خیابان جنگنده ( TBA )

داستان سری 1تا6 تیکن گذاشتم امیدوارم لذت ببرید

معرفي بازي تيكن از 1 تا 6 : اولین نسخه از سری بازیهای تيکن در سال 1995 میلادی توسط نامکو که در آن موقع مشهوریت اکنون را نداشت وارد بازار شد و از همان ابتدا توانست طرفداران زیادی را برای خود دست و پا کند.تيکن توانست سبک فایتینگ را به اوج موفقیت خود برساند . محیط بازی در شماره ی اول بازی بسیار خوب کار شده بود و از آن بهتر می توان به سبک مبارزه ی شخصیت ها اشاره کرد که البته این خصوصیت را میتوان در فیلم های رزمی آسیای شرقی مشاهده نمود.گرافیک بازی در زمان خودش در حد متوسط کار شده بود البته اگر هم اکنون تيکن آن گرافیک را داشت هرگز تيکن بازی نمی کردید. آهنگ سازهاي اين بازي از آغاز تا كنون : Kanako Kakino (TK 6 & 5 Dr) Urban Reign (PS2) Katamari Damacy (PS2) We Love Katamari (PS2) Ace Combat 5: The Unsung War (PS2) Breakdown (Xbox) Klonoa 2: Lunatea's Veil (PS2) Ace Combat 3: Electrosphere (PS1) داستان تکن 1: هیهاچی بعد از اینکه متوجه میشه پسرش یعنی کازویا (که 5 سال بیشتر نداشت) آلوده به یک قدرت غیر قابل مهار شیطانی شده تصمیم میگیره تا اونو بکشه و میره طبق سنتی که داشتند کازویای خرد سال رو از دره پرت میکنه. سالهای زیادی میگذره ... هیهاچی که انسان قدرت طلب و مغروری بوده تصمیم میگیره تا یک سری مسابقات رزمی رو برگزار کنه ......پس از طی مراحل مقدماتی در مرحله آخر که هشت مبارز باقی مانده و با هم مبارزه میکنند ...دست آخر هیهاچی در فینال با شخصی که خیلی به نظرش آشنا میاد مواجه میشه ...بله پسرش کازویا .....مبارزه ای نزدیک به یک ساعت و کازویا پدر رو شکست میده و تلافی میکنه یعنی هیهاچی رو از دره به پایین پرت میکنه (پایان تیکن 1) * نامکو برای اکثر شخصیت ها رقیبی مشخص نموده است که این امر به هیجان بازی کمک شایانی می کند. * در تکن 1 امکانات جدیدی هم که در سایر بازی های فایتینگ(مبارزه‌اي) موجود نبود وجود داشت که از جمله ی آن ها میتوان به امکان تمرین کردن همراه با دیدن فنون شخصیت ها و درجه ی قدرت فنون بود . * در تکن شخصیت های همانند نیز وجود دارند که بسیاری از آن ها در بازی حضور ندارند و امکان بازی با آن ها وجود ندارد و بسیاری از آن ها نیز شخصیت مجهولی دارند. داستان تكن 2 : کازویا که به مال و قدرت زیادی رسیده تصمیم میگیره تا کار پدرش یعنی مسابقات رزمی رو ادامه بده. در ضمن با جون کازاما ازدواج میکنه .کازویا که متوجه قدرت شیطانی خودش شده بود میخواد تا با اینکار رقیب های احتمالی رو از سر راهش برداره . این بار افراد بیشتری جمع میشن و برای رسیدن به پول جایزه مسابقه مبارزه میکنند. اما گویا داستان تیکن1تکرار میشه ؛ هیهاچی زنده است (کما اینکه در دموی اول تیکن 2 میبینیم که هیهاچی به سختی از صخره ها بالا میاد ) و در فینال این بار گرگ بارون دیده یعنی هیهاچی موفق میشه کازویا رو شکست بده و برای راحتی خیالش کازویا رو از دهانه یک اتشفشان به درون گدازه ها پرتاب میکنه (پایان تیکن 2) * شخصیت ها ی بازی در مقایسه با شماره ی اول هم از نظر کیفی و هم از نظر کمی بهتر کار شده بودند . تعداد شخصیت های بازی نسبت به شماره ی قبل بیشتر شده بود و جذابیت بازی را افزایش می داد .از نظر کیفی هم نامکو توانسته بود به خوبی به شخصیت ها بپردازد و حتی سبک مبارزه ی آن ها نیز بعد از کمی مسابقه مشخص می شد . * از معایب تيکن 2 و سایر شماره ی های تکن می توان به ضعیف بودن هوش مصنوعی بازی اشاره کردکه این عیب در تمامی نسخه های تکن وجود دارد * در تيکن 2 برای هر شخصیت 2 لباس طراحی شده بود که لباس شخصیت را میتوانستیم خود ما انتخاب کنیم به طوری که اگردکمه مثلث را میزدیم یک نوع لباس و اگر مربع را می زدیم یک نوع لباس دیگر انتخاب می شد و این مطلب به نوبه خود جالب است. داستان تيکن3 : در حالی که به نظر میرسه جسد کازویا در حال سوختن درگدازه هاست همسرش جون کازاما جین رو به دنیا میاره. جین دوران کودکی رو به آرامی سپری میکنه تا به سن پانزده سالگی میرسه . در این مدت پدربزرگ جین یعنی هیهاچی در حال انجام یکسری حفاریهای باستانشناسی در جنونب مکزیک بود. در این تحقیقات متوجه میشوند که میتوان خدای جنگ رو آزاد کرد و از خونش به قدرت زیادی رسید . ناگهان بدلیل نامعلومی ارتبط گروه اکتشافی با هیهاچی قطع میشه و هیهاچی به همراه گروهی از مزدورها به محل مزبور حرکت میکنند تا علت رو کشف کنند . در اونجا باصحنه ای وحشتناک مواجه میشند (دموی اول تیکن 3) تمام گروه اکتشافی کشته شدند. هیهاچی از روی کشفیات قبلی و آثار باقیمانده متوجه میشه که باید با خدای جنگ ارتبطی وجود داشته باشه.هیهاچی از وجود جین و مادرش بی اطلاع است. در شبی طوفانی اوگر (همون خدای جنگ) به سمت محل زندگی جین و مادرش حرکت میکند. مادر جین شجاعانه از فرزندش دفاع میکند اما مادر و پسر به شدت مجروح میشوند در ضمن جین هم با نیرویی شطانی که از اوگر به بازویش بر خورد میکند آلوده میشود . مادر جین در آخرین لحظات زندگی اش از جین میخواهد هر طور شده خودش را به پدر بزرگش هیهاچی برساند . چهار سال تمرینات سنگین در حضور برای انتقام خدای جنگ از جین نوجوان یک جوان پرقدرت رزمی کار میسازد در این زمان افراد زیادی برای نابودی اوگر تلاش کرده بودند که البته هیچکدام زنده برنگشته بودند ....هیهاچی به تحقیقاتش هم ادامه داد به این نکته پی میبره که برای کنترل قدرت نیازمند به خون شیطانی کازویا هم میباشد . دراینجا هیهاچی افسوس مي‌خورد كه چرا کازویا رو در آتشفشان انداخته. هیهاچی میدانست نمیتواند حریف اوگر شود بنابراین سعی کرد آنچه در چنته دارد به جین هم بیاموزد .تورنمنت بزرگ تیکن 3 با جایزه ای وسوسه انگیز شروع شد . یکی یکی حریفان جین از پیش رویش کنار رفتند تا روزی که قرار بود جین با اوگر مبارزه کند . مبارزه در معبدی بزرگ برگزار شد. هیهاچی تمام افراد خودش را در معبد مستقر کرده بود . در مبارزهای سخت جین موفق شد اوگر رو شکست بده ولی پدربزرگ قدرت طلب بی رحم به جین خسته از مبارزه حمله میکند و به او شليك ميكند (دموی پایانی جین در تیکن 3). ولی جین که نیروی شیطانی اوگر و پدرش کازویا را دارد ناگهان بلند میشود و هیهاچی را به دیوار میکوبد و پرواز مي‌كند. هيهاچي در اين لحظه مات و مبهود مي‌ماند. (پایان تیکن 3 ) * تيکن3 سبک فایتینگ را به اوج زیبایی و خلاقیت خود رساند. * نكته مبهم سرنوشت آكوسا دختر دايي جين هستش كه اين نكته مانند خيلي از چيزهاي مرموز ديگه در قسمتهاي بعدي معلوم خواهد شد. * امکان بازی تیمی در تيكن 3 تقويت شد . به طوری که شما چند شخصیت انتخاب میکردید و آن ها 2به2 با یکدیگر به مبارزه میکردند . این امکان برای مقابله ی 2گروه از گیمر ها با یکدیگر و مثلا 8 نفره بازی کردن بود تا قهرمان مشخص گرد. * در این بازی 3 چیز جدید به چشم می خورد 1- اضافه شدن tekken force که به زبان عامیانه همان شورش در شهر است . شما در این بخش به مقابله با افراد خاصی می پرئاختید که از قدرت چندانی برخوردار نبودند اما تعداد آن ها زیاد بود و شما یکی پس از دیگری آن ها را از میان بر می داشتید تا به غول آخر که یکی از شخصیت های تکن بود برسید. این بخش از بازی در 4 مرحله اجرا می شد . 2- امکان والیبال بازی کردن همراه مبارزه !!! . در این قسمت دو مبارز در دوطرف قرار میگیرند و بین آن ها یک توپ والیبال قرار می گیرد . شما روی توپ والیبال تکنیک ها و فنون خود را اجرا میکنید و توپ به طرف مبارز دوم حرکت می کند و به او برخورد می کند و به میزان معلوم از خون او کم می شود!!! 3- امکان دیدن دمو های شخصیت هایی که بازی را با آن ها به پایان رسیده بودید و این بخش هم اکنون در تمام بازی های فایتینگ دیده می شود فصل جديدي از تيكين در تيکن تگ: در سال 2000 عده ی کثیری از طرفداران تيکن از نامکو در خواست کردند یک نسخه از تيکن را بسازند که در آن تمامی شخصیت های تيکن 1.2.3 حضور داشته باشند . به همین علت نامکو تيکن تگ را روانه ی بازار کرد که این شماره نیز بعد از تيکن 3 بهترین نسخه ی تيکن است. داستان تيکن4: دو سال بعد ..... در حالي كه تصور ميشد كازويا در كوه آتشفشان سوخته به نحوي چشمگير زنده مانده بود به اين ترتيب كه هنگام افتادن در محل امنی در میان دود و گازهای آتشفشان پنهان و بیهوش افتاده بود طوری که هیهاچی با این تصور که او درون گدازه ها افتاده است و محل را ترک کرده بود . چند هفته بعد یک گروه اکتشافی از موسسه اي به نام جي (G که داشتند در انجا تحقیق میکردند جسد بیجان کازویا را پیدا میکنند که البته آثاری از حیات در اون دیده میشد .کازویا به آزمایشگاهی منتقل شد وبا تعجب دیدند باوجود اینکه بیشتر آثار حیاتی کازویا قطع شده ولی وضعیت بدنی اش بسیار خوب حفظ شده . به همین خاطر کازویا را به مدت بیست سال در انجماد نگه داشته بودند و روی اون تحقیق میکردند تا اینکه کازویا با استفاده از اهريمن شيطاني وجودش ناخودآگاه به هوش آمد . هیهاچی اکنون دوسال است که بعد از ناکامی از بدست آوردن اوگر و جین دستورداده تا تکه های پوست نمونه های خون و اثرات باقي مانده ديگر از جین و اوگر رو برای تکمیل آزمایشات جمع کنند.برای اینکار باز هم نیاز به جین یا کازویا بود چون نمونه های بدست آمده کافی نبود . هيهاچی در حین جستجو برای پیدا کردن جین به تکه عکسی نیم سوخته در یک آزمایشگاه قدیمی و متروکه دست پیدا میکند بله عکس متلعق به کازویا بود. تاریخ عکس مربوط به بعد از افتادن کازویا در دهانه اتشفشان بود . بعد از تحقیقات زیاد هیهاچی به کمپانی بزرگ به نام جی کوپریشن میرسد که متوجه میشود این کمپانی تحقیقات را از سمت دیگر ادامه داده اند و الان جسد کازویا رو هم دارند. هیهاچی به همراه نیروهای اموزش دیده به این کمپانی نفوذ میکنند بعد از نابود کردن سیستم امنیتی به دنبال جسد کازویا میگردند ولی کازویا نیروهای نفوذی را یکی یکی نابود میکند و هیهاچی از دوربینی که رو سر افرادش نصب کرده بود کازویا را شناسایی میکند (دموی شروع تیکن 4 )جین باز هم حریفان خود را از پیش رو بر میدارد ولی بیخبر از توطئه ای که هیهاچی برای او چیده. هیهاچی با راه اندازی یک تورنمنت دیگه سعی میکنه تا جین و کازویا را بدام بندازه جایزه تورنمنت هم تمام ثروت هیهاچی است . جین باز هم حریفان خود را از پیش رو بر میدارد ولی بیخبر از توطئه ای که هیهاچی برای او چیده. هیهاچی با کازویا به توافق رسیده بود تا با کمک هم جین رو بگیرند البته کازویا هم نقشه های خودش رو داشت و میخواست به خون اوگر دست پیدا کند ... در مبارزه نیمه نهایی کازویا میدان رو خالی میکنه تا بعد از مبارزه هیهاچی جین خسته رو از پای در بیاره .هیهاچی از جین بعد از مبارزه ای طولانی شکست میخورد .کازویا موفق میشه جین رو اسیر کنه و سعی میکنه تا با نیروی شیطانی که داره جین رو به زانو دربیاره . جین که به زنجیر کشیده شده تحمل میکنه و سر انجام با نیرویی مهیب زنجیر ها رو پاره میکنه و تبدیل به دیول جین میشه ....کازویا که کم آورده بود به سختی شکست میخوره و بیهوش میشه .....جین بعد از شکست هر دو نفر با از بین بردن قسمتی از سقف معبد پرواز میکنه ومیره. (پایان تیکن 4) * گرافيك و سبك و ثياق تيکن 4 تقریبا همان تيکن 3 بود و هیچ نکته ی جدیدی به بازی اضافه نشده بود و برای بازیکنندگان هیچ نکته ی جالبی نداشت که بتواند آن ها را راضی کند. داستان تيکن 5: هنوز چند دقیقه ای از خروج جین نگذشته بود که Hon-Maru توسط کمپانی (G Corporationرقیب کمپانی هیهاچی Mishima Zaibatsu) مورد حمله قرار گرفت . دهها جک به هیهاچی و کازویا که تازه به هوش آمده بودند حمله کردند. کازویای ناجنس پدر از خودش بدتر رو وسط جکها هل داد و خودش با بال های اهریمنی از پنجره ی کاخ میشیما زایباتسو فرار کرد. جکها به هیهاچی حمله کردند و سیستمی انفجاری اونها فعال شد.Hon-Maru با انفجار بزرگی و مهیبی نابود شد. گویا پدر هیهاچی که سالها توسط هیهاچی در Hon-Maru مهر و موم شده بود آزاد شد و شیطان درونش تمام دنیا را فرا گرفت. بعد از اون انفجار بزرگ هیهاچی ظاهرا کشته شد و خبرمرگش توسط مردي كه علامت X روي صورتش داره (راون) منتشر ميشه. هيچ معلوم نيست اين مرد براي كدام سازمان يا براي كي كار مي كنه و يكي ديگر از مبهم هاي تيكن هستش ولی ظاهرا کسی زمام امور امپراتوری اقتصادی هیهاچی رو در دست گرفته. بعد از یکماه به تمام افراد شرکت کننده در تورنمنتهای قبلی نامه هایی فرستاده شد مبنی بر اینکه تورنمنت پنجم در حال شروع است. همزمان با آزاد شدن جیپاجی شیطان درون جین طغیان و مرتب به او تلقین میکند که باید مبارزه کند کرد ..وقتی جین بهوش آمد خودش رو در میان یک جنگل نابود شده دید و فهمید هر چه هست درون اوست * ظاهرا برای درک داستان باید یکبار با هورانگ و یکبار هم با جین بازی رو تمام کنید * تيکن 5 توانست بخش عمده ای از عیب های تيکن 4 را بپوشاند و تا حد زیادی طرفداران خود را راضی کند. نامکو برای جذاب تر کردن هرچه بیشتر بازی اقدام به طراحی داستان برای هر شخصیت کرد. * گرافیک بازی در تيکن 5 نسبت به تيکن 4 پیشرفت قابل ملاحظه ای کرده بود. زمينهاي مسابقه يا قسمتهاي قبلي متفاوت و زيباتره . از نظر ششخصیت پردازی نیز تيکن 5 تمامی شخصیت های نسخه های قبلی را شامل می شد * از امكانات جديد هم ميتوان به مبارزات 2به2 یا 2به1 با چند به چند اشاره کرد که این بخش در یک بازی فایتینگ یک قسمت جدید به حساب می آمد و بازی را تا حد زیادی جذاب میکرد. داستان تيكن 6 : مشخص ميشه هيهاجي زندست و پنجمین تورنمت سری مسابقات با ناپدید شدن شدن هیهاچی میشیما به پایان میرسه و نوه اش جین کازاما به عنوان برنده ی مسابقه اعلام می شه. بعد از این پیروزی, جین میشیما زایباتسو رو به عهده میگیره و به عبارتی رئیس اونجا حساب می شه . بعد از مدتی از بعضی بخش های مخصوص Tekken force(تیکن فرس ارتش مخصوص میشیما زایباتسوه و توسط هیهاچی بعد از تورنمت دوم بوجود اومده) برای انجام تبلیغات استفاده می کنه و این کارش مساوی با دستکاری کردن قوانین جهان بود .خیلی از مردم هم از این موضوع آشفته و نگران شدند و به خاطر همین درگیری ها و آشوب هایی رو به پا کردند و خلاصه اینکه میون گروهها و کشورهای مختلف جنگ سختی بوجود میاد در حین این جنگی که تو دنیا بوجود اومده بود خیلی از کشورا قدرتشون رو از دست میدن و میشیما زایباتسو خودش رو مستقل از بقیه و قدرتمندترین اعلام میکنه و هدف اصلیش پیروزی و تسخیر دنیا بود . فقط یه مشکل کوچولو وجود داشت و اون چیزی نبود جز G-Corporationکه سر راه میشیما زایباتسو قرار داشت. امید تازه ای میون مردم موج می زنه و همه از G-Corporation به عنوان یه فرشته ی نجات یاد میکنن.G-corporation از اونجا که از جین و ایل و تبارش دل خوشی نداشت از این فرصت به نحو احسن استفاده میکنه. به این صورت که:سر جین جایزه میزاره و میگه هرکی بتونه اونو زنده تحویل بده مبلغ هنگفتی رو بهش میده و بالاخره خبر ششمین تورنمت تکن و اینکه بزودی برگزار می شه به گوش تمام کسانی که بنظر میرسه لیاقت کافی رو می تونن داشته باشن میرسه و افراد زیادی با نیت ها و هدف های مختلف به این مسابقه روی میارن.یکی برای شهرت یکی برای پول و یکی دیگه هم برای خونخواهی و انتقام... * برای هر شخصیت 3 لباس در نظر گرفته شده است .هر شخصیت در زمین اختصاصی خود از لباس اول خود استفاده می کند. از لباس دوم و سوم هر شخصیت به صورت رندوم در زمین های بیطرف یا زمین حریف استفاده خواهد شد. * يك سيستم جديد به نام Rage Mode به بازي اضافه شده كه به خاطر اين امكان جديد جونه تمام بازيكنها از نسخه‌هاي قبلي بيشتره و Round طولاني تر شده * استفاده از يك وسيله در هنگام بازي هم يكي ديگه از امكانات جديد هستش مثلا Bryan از شاتگان استفاده ميكنه و Leo يك تپانجه قديمي داره و Anna كه از كفشه خودش استفاده ميكنه * قابليت ديگر مبارزه با روح دیگر بازیکنان است. تمام بازیکنان می توانند مبارزات خود را ذخیره کنند و آن ها را به روی اینترنت بفرستند. بازیکن های دیگر نیز این فایل ها را دانلود می کنند و آن ها را در Tekken اجرا می کنند. اینگونه رقیب شما در واقع روح (نمایی) از یک بازیکن واقعی است و سبک مبارزه او را به نمایش می گذارد. * زمينهاي بي طرف نيز در اين مسابقه طراحي شده كه به صورت رندوم هستش.

زندگی نامه جک  به کشتی مروارید سیاه خوش امدی چقدر قیافت اشناست قبلا جایی غارتت نکردم؟؟؟

 نام : جان کریستوفر دپ

دوم تاریخ تولد : ۶.۹.۱۹۶۳

قد: ۱۷۸ سانتی متر

وزن : ۷۰ کیلو

محل تولد : اونزبراو – کنتاکی

مو : قهوه ای – معمولا ژولیده

چشمها : قهوه ای

مشاغل: مسوول پمپ بنزین- فروشنده لوازم تحریر – موزیسین

– بازیگر تاتوها : بازوی راست - سر سرخپوست بازوی چپ - قلب با کلمه betty sue و مثلث واژگون سه مستطیل روی انگشت اشاره دست راست – جمجمه و استخوان روی ساعد راست شکلی شبیه عدد 3 روی دست چپ کلمه Lilly Rose روی سینه بالای قلب کلمه Jack و یک پرستو روی ساعد چپ و دو سه تا خالکوبی دیگه .

اقوام: مادر : بتی سو پالمر پدر : جان دپ برادر : دنی خواهر : کریستی و دبی وضعیت تاهل : طلاق- نامزد- نامزد- نامزد ..... فعلا رابطه ثابت با ونسا پارادی

۴۵ سال پیش در چنین روزی اعجوبه ای سرکش به دنیا اومد... ( به نظر زیاد سرکش نمیاد ٬ مخصوصا با اون عینک بزرگ ! ) عجله نکن عزیزم ! باید ببینی پشت اون عینک بزرگ چی داره !!!...پدرش - جان کریستوفر دپ اول - و مادرش - بتی سو پالمر - اسمش رو جان کریستوفر دپ دوم گذاشتند (به نظر میاد پدر و پسر خیلی با هم رفیق باشن ولی در واقع اینطور نبود و همه ش کنتاکت ! ) ...خانواده ۳ فرزند دیگه هم داشتند به اسمهای دنی ٬ دبی و کریستی ... جانی در دوران کودکی بچه خوش شانسی نبود و با رنج تنهایی و خانه به دوشی دست و پنجه نرم کرد. در کنار تحصیل به کار در مزرعه تنباکوی پدر بزرگش که او را بسیار دوست میداشت مشغول شد و زمانی که در 8 سالگی خبر مرگ او را شنید دچا ضربه روحی شدیدی شد یک شوک ناخواسته که چندی بعد او را به سوی سیگار مشروبات الکلی و مواد مخدر کشاند تلاش خواهران برادر و مادر جانی برای برگرداندن او به زندگی طبیعی مؤثر نیفتاد و پسرک کاملا غرق در فساد شد. ( این دیوونه بازیها حتی در بزرگسالی هم دست از سرش برنداشتند تا آنجا که در سال ۱۹۹۴ به خاطر خراب کردن وسایل یه هتل دستگیر شد) ... جانی پس از مدتی خسته از اسباب کشی های پیاپی خانواده و ۳۰ بار در عرض ۱۰ سال تغیر محل زندگی٬ به زادگاهش بازگشت و در کلیسای عمویش اقامت گزید در این کلیسا بود که با شنیدن سرود زیبایی" آوماریا " دریافت که تنها تسکین دهنده روح و فکر از هم گسسته اش موسیقی است . او موسیقی را با نواختن گیتاری که مادرش برای تولد ۱۲ سالگی اش خریده بود ٬ شروع کرد و پس از تمرینات پیاپی و شبانه روزی و بدون استخدام معلم بالاخره به یک نوازنده چیره دست گیتار تبدیل شد . وی با گروه های از قبیل کیدز ٬ پی و پانکسترز همکاری کرد ولی نتوانست آنگونه که در رویاهایش می خواست ٬ با موسیقی به چهره مثال زدنی تبدیل شود. جانی در ۱۵ سالگی از مدرسه اخراج شد و به لس انجلس مهاجرت کرد و تا بیست سالگی که با لوری آن الیسون ازدواج نکرده بود شغلهایی نظیر کارگری در پمپ بنزین و فروش مداد را هم تجربه کرد اما پس از ازدواج از طریق همسرش با نیکلاس کیج آشنا شد و کیج که به شخصیت خجالتی و با استعداد جانی علاقمند شده بود مقدمات حضور وی برای بازی در فیلم کابوس در خیابان الم را فراهم کرد.او در این کار نقش دوست قهرمان اصلی داستان را ایفا کرد که البته همان اوایل فیلم توسط "فران گرگور" شخصیت وحشتناک و قاتل فیلم تکه و پاره شد! جانی پس از جدایی از همسرش در شرایط مالی بدی به سر می برد و به همین جهت برای مدتی در منزل نیکلاس کیج زندگی کرد که البته با روی غلطک افتادن مسیر زندگیش در بازیگری رفته رفته روزگار به او روی خوش نشان داد و بالاخره جانی توانست روی پای خودش با ایستد . وی برای اینکه به طور حرفه ای بازیگری را دنبال کند در کلاسهای بازیگری درس خوانده و با توجه به جذابیت چهره و استعداد بازیگریش خیلی زود به یک ستاره تبدیل شد .بازی او در یکی از سریالهای شبکه فوکس با نام " ۲۱ جاده ترقی " به خاطر همان صورت جذاب و شیوه خاص بازیگریش بسیار مورد توجه قرار گرفت... اما جانی قدر این موقعیت را ندانسته و به دلیل دوباره مبتلا شدن به افسردگی و روی آوردن مجدد به مواد مخدر نتوانست روند موفقیت آمیز خود را ادامه دهد و چهره اش خیلی زود از یاد کسانی که تازه با این بازیگر تازه کار آشنا شده بودند بیرون رفت نقش آفرینی کلاسیک و فانتزی او درادوارد دست قیچی سر آغاز برای موفقیت هایش در عرصه بازیگری بود...انتخاب وی برای این نقش در این فیلم هم خیلی اتفاقی صورت گرفت جانی میگوید : همیشه دوست داشتم در اثری از کارگردانی بزرگ مثل تیم برتون حضور داشته باشم.بارها به او تلفن زدم و خواهش کردم به من هم نقشی بدهد. در حالی که از تماسهای پیاپی خسته بودم ناگهان تلفن زنگ زد و تیم پشت خط بود که گفت:" آقای دپ شما ادوارد من هستید! "جانی دپ پس از ادوارد دست قیچی در فیلم های خوش ساخت دیگری نظیراسیلپی هالو " ی تیم برتون..." رؤیای آریزونا "ی امیر کاستاریکا "٬ مردمرده " ی جیم جارموش و دون خوان دی مارکو " جرمی لیون " نیز نقش آفرینی کرد و نه تنها به یک سوپر استار تبدیل شد بلکه به اوج شهرت و محبوبیت نیز رسید . اما چه سود که او از شهرت بیزار بود و از هوادارانش فراری! ارزترین تفاوت بازیهای جانی دپ نسبت به بازیگران هم نسلش باورپذیر کردن نقشها برای تماشاچی توسط اوست او معمولا به شخصیتهایی جان میبخشد که متزلزل٬ کمی ترسو ٬خجالتی٬ تاحدی رمانتیک هستند .... شیوه بازی او را در بدنهای عضلانی و مردانه تام کروز و براد پیت نمی توان سراغ گرفت همانطور که امثال لئوناردودی کاپریو هم ظرافت نقش آفرینی وی را ندارند. جانی همواره روحیات ناشناخته و مرموز خود را در نقش هایش جاری می کند و همین موضوع تماشاچی را وادار به تفکر و تامل برای شناخت شخصیت نقش و خود جانی می کند . او تمام تنشهای عصبی یک شخصیت را با کمترین میزان استفاده از دست ٬ سر یا پا و تنها با بهره بردن از تغیر حالت چشمانش نمایان میکند ... جانی پس از نقش آفرینی های فراوان . سر انجام با جان بخشدن به شخصیت " کاپیتان جک اسپارو " در فیلم دزدان دریایی کارائیب کاندیدای دریافت جایزه اسکار شد ... که البته شون پن گوی سبقت را از او ربود و مجسمه طلایی را در دستانش لمس کرد. بازی قدرتمند و پخته دپ در این فیلم به قدری با استقبال جشنواره ها منتقدین و قشر سینما رو روبرو شد که تهیه کنندگان آن از وی خواستند تا در سری دوم و سوم فیلم هم به ایفای نقش بپردازد سری دوم و سوم فیلم برای جانی با شکوه تر از قسمت اول بود و این فیلم با فروشی فوق العاده توانست نام خود را در پرفروش ترین های تاریخ سینما ثبت کند.... جانی پس از موفقیت دو فیلمش حالا بسیار مشهورتر از قبل شده بود بازی در فیلمهای جدیدی را تجربه میکرد و در سال اخیر یکی از بهترین بازیهایش را در نقش " آرایشگر شیطان صفت خیابان فلیت " به اجرا گذاشت و او کسی نبود جز " سویینی تاد " ... بازی فوق العاده او از نقشی که قرار بود منفی از آب در آید شخصیتی ساخت قابل باور و در بسیاری موارد پر از سمپاتی و احساس همدردی برای او از طرف تماشاگر ... و او دوباره نامزد جایزه اسکار شد که به عقیده بسیاری از طرفدارانش با بی انصافی جایزه از او دریغ شد... زنان زیادی در زندگی جانی نبوده اند ولی ۳ نفر از آنها شهرت غیر قابل انکاری دارند : وینونا رایدر ٬ کیت ماس و ونسا پارادی... پارادی که در حال حاضر قریب به ۱۰ سال با جانی زندگی کرده و از او دو فرزند با نامهای لی لی رز و جان کریستوفر دپ سوم - همان جک - دارد به نظر میرسد رابطه طولانی مدتی را با جانی در پیش گرفته ...حالا جانی دپ ، یکی از پر طرفدار ترین بازیگران سینمای جهان است که وقتی پا بر روی فرش قرمز اسکار یا کن میگذارد فریاد های "جانی جانی" و جیغ های ممتمد هوادارانش گوش آدم را کر میکند ولی یک نگاه سرسری و یک لبخند مبهم پاسخ جانی به این همه ابراز احساسات است و بس!